کاروان شهید رفت از پیشوآن ما رفته گیر و میاندیشاز شمار دو چشم یک تن کموز شمار خرد هزاران بیشتوشهٔ جان خویش ازو بربایپیش کایدت مرگ پای آگیشآن چه با رنج یافتیش و به ذلتو به آسانی از گزافه مدیشخویش بیگانه گردد از پی سودخواهی آن روز؟ مزد کمتر دیشگرگ را کی رسد ملامت شاةباز را کی رسد نهیب شخیشگاتاهای | بزرگترین مرجع شعر